زندگی نامه علامه حلی


در ایران نیز گر چه حاكمان مغول حكومت می كردند و مدت زیادی رعب و وحشت و جنایت و خونریزی حكمفرما بود، رفته رفته از بی فرهنگی و خوی ستمگری مغولان كاسته شد و این به سبب تاثیر فرهنگ مردم ایران و اسلام و نیز هوشیاری و سیاست وزرای لایق و شایسته ای نظیر خواجه نصیرالدین طوسی ، یاور وحی و عقل و استاد علامه حلی بود.
حضور چنین دانشمندان دلسوز فرهنگ اسلام و ملت در دستگاه مغولان ، در پیشرفت علم و جلوگیری مغولان وحشی از تخریب و آتش سوزی مراكز فرهنگی و كتابخانه ها، نقش بسزایی ایفا كرد، دانشمندانی كه در انجام این مهم از آبروی خویشتن سرمایه گذاشتند و همچون شمع سوختند.
علامه و اولجایتو

علامه حلی شهرت جهانی داشت و آوازه او به تمام نقاط رسیده بود. حاكم عصر وی سلطان محمد اولجایتو یكی از پادشاهان مغول بود كه از سال 703 تا 716 ق . در ایران بر متصرفات مغول حكومت می كرد.
اولجایتو در سال 706 ق . در پنج فرسخی ابهر در سرزمینی سر سبز كه رود كوچك ابهر و زنجان رود از آنجا سرچشمه می گیرد، شهر ((سلطانیه )) را تاسیس كرد. بنای شهر ده سال طول كشید و در سال 713 ق . شهری بزرگ دارای ساختمان و بناهای بسیار زیبا به وجود آمد. در آنجا قصری برای خویش ساخت و مدرسه بزرگی شبیه مدرسه مستنصر به بغداد بنیانگذاری و از هر سو مدرسان و علمای اسلامی را دعوت كرد.
نوشته اند در یكی از روزها سلطان در پی ناراحتی شدید از روی خشم یكی از زنانش را در یك مجلس سه طلاقه كرد! پس از مدتی پشیمان شد و از دانشمندان سنی مذهب درباری از حكم چنین طلاقی سئوال كرد. آنها در پاسخ گفتند: آن زن دیگر همسر شما نیست !
یكی از وزرا گفت : در شهر حله فقیهی است كه فتوا به باطل بودن این طلاق می دهد. فقیهی را كه آن وزیر پیشنهاد داد علامه حلی بود. از این رو سلطان از علامه دعوت كرد و قاصدان به شهر حله رفتند و آیه الله حلی را همراه خود به مركز حكومت آوردند. هر چند زمان مسافرت علامه به ایران به طور دقیق روشن نیست ولی ممكن است پس از سالهای 705 ق . به بعد باشد.
علامه پس از ورود به ایران ، در اولین جلسه ای كه سلطان تشكیل داد شركت كرد و بدون توجه به مجلس شاهانه ، با برخورد علمی و پاسخهای دقیق و محكمی كه به سوالات می گفت دانشمندان و پیروان مذاهب چهارگانه اهل سنت را به پذیرش نظر خویش ملزم كرد و در خصوص طلاق همسر شاه فرمود: طلاق باطل است چون شرط طلاق باطل است چون شرط طلاق كه حضور دوم شاهد عادل باشد فراهم نبوده است . شاه با خوشحالی از این فتوا، از قدرت علامه حلی در بحث و مناظره ، صراحت لهجه ، حضور ذهن قوی ، دانش و اطلاعاتی كه داشت و با شهامت و دلیلهای روشن صحت نظرات خویش را ثابت می كرد خوشش آمد علاقه وافری به فقیه شیعی پیدا كرد.(423)
بذر تشیع

آن را كه فضل و دانش و تقوا مسلم است
هر جا قدم نهد قدمش خیر مقدم است .
حضور فقیه یگانه عصر علامه حلی در ایران و مركز حكومت مغولان خیر و بركت بود و با زمینه هایی كه حاكم مغول برای وی به وجود آورده بود كمال بهره را برد و به دفاع از امامت و ولایت ائمه معصومین علیهم السلام برخاست . از این رو بزرگترین جلسه مناظره با حضور اندیشمندان شیعی و علمای مذاهب مختلف برگزار شد. از طورف علمای اهل سنت خواجه نظام الدین عبدالملك مراغه ای كه از علمای شافعی و داناترین آنها بود برگزیده شد. علامه حلی با وی در بحث امامت مناظره كرد و خلافت بلا فصل مولا علی علیه السلام بعد از رسالت پیامبر اسلام را ثابت نمود و با دلیلهای بسیار محكم برتری مذهب شیعه امامیه را چنان روشن ساخت كه جای هیچ گونه تردید و شبهه ای برای حاضران باقی نماند.
پس از جلسات بحث و مناظره و اثبات حقانیت مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اولجایتو مذهب اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اولجایتو مذهب شیعه را انتخاب كرد و به لقب ((سلطان محمد خدابنده )) معروف گشت . پس از اعلان تشیع وی ، در سراسر ایران مذهب اهل بیت منتشر شد و سلطان به نام دوازده امام خطبه خواند و دستور داد در تمام شهرها به نام مقدس ائمه معصومین علیهم السلام سكه زنند و سر در مساجد و اماكن مشرفه به نام ائمه مزین گردد.(424)
یكی از دانشمندان می نویسد: اگر برای علامه حلی منقبت و فضیلتی غیر از شیعه شدن سلطان محمد به دست او نبود، همین برای برتری و افتخار علامه بر دانشمندان و فقها بس بود حال آنكه مناقب و خوبیهای وی شمارش یافتنی نیست و آثار ارزنده اش بی نهایت است .(425)
در ایران

آیه الله علامه حلی ، عارف و فقیه بر جسته شیعه ، در ایران باقی ماند و حدود یك دهم از عمر شریفش در این خطه گذشت . او در این مدت خدمات بسیار ارزنده ای نمود و در نشر علوم و معارف اهل بیت علیهم السلام كوشش فراوان نمود و شاگردان زیادی را تربیت كرد.
علامه چه در شهر سلطانیه و چه در مسافرتها به دیگر شهرهای ایران پیوسته ملازم با سلطان بود به پیشنهاد وی سلطان دستور داد مدرسه سیاری را از خیمه و چادر، دارای حجره و مدرس آماده كنند تا با كاروان حمل گردد و در هر منزلی كه كاروان رحل اقامت كرد خیمه مدرسه در بالاترین و بهترین نقطه منزل بر پا شود.(426)
او علاوه بر تدریس و بحث و مناظره با دانشمندان اهل سنت و تربیت شاگردان ، به نوشتن كتابهای فقهی ، كلامی و اعتقادی مشغول بود، چنانكه در پایان بعضی از كتابهای خود نگاشته است : این نوشته در مدرسه سیار سلطانیه در كرمانشاهان به اتمام رسید. وی كتاب ارزشمند ((منهاج الكرامه )) را كه در موضوع امامت است برای سلطان نوشت و در همان زمان پخش گردید.
علامه حلی پس از یك دهه تلاش و خدمات ارزنده فرهنگی و به اهتزاز در آوردن پرچم ولایت و عشق و محبت خاندان طهارت علهیم السلام در سراسر قلمرو مغولان در ایران ، در سال 716 ق . بعد از مرگ سلطان محمد خدابنده ، به وطن خویش سرزمین حله برگشت و در آنجا به تدریس و تالیف مشغول گردید و تا آخر عمر منصب مرجعیت و فتوا و زعامت شیعیان را به عهده داشت .(427)
گنجینه ماندگار
تدریس و تالیف هر یك فضیلت بسیار مهمی برای رادمردان عرصه دانش ‍ است و علامه شخصیتی بود كه در این دو جنبه از دیگر محققان و دانشوران پیشی گرفت و سرآمد روزگار شد. چنانكه گفته اند: علامه حلی زمانی از نوشتن كتابهای حكمت و كلام فارغ شد و به تالیف كتابهای فقهی پرداخت كه از عمر مباركش بیش از 26 سال نگذشته بود.(428)
او در رشته های گوناگون علوم كتابهای زیادی دارد كه اگر در مجموعه ای جمع آوری شود دایره المعارف و كتابخانه بسیار ارزشمندی خواهد شد. یكی از دانشمندان می نویسد: اگر به نوشته های علامه دقت كنید پی خواهید برد كه این مرد از طرف خداوند تایید شده است ، بلكه نشانه ای از نشانه های خداست . چنانچه نوشته های وی بر ایام عمرش - از ولادت تا وفات - تقسیم شود سهم هر روز یك دفترچه بزرگ می شود.(429)
الف - آثار فقهی
منتهی المطلب فی تحقیق المذهب ، تلخیص المرام فی معرفه الاحكام ، غایه الاحكام فی تصحیح تلخیص المرام ، تحریر الاحكام الشرعیه علی مذهب الامامیه ، مختلف الشیعه فی احكام الشرعیه ، تبصره المتعلمین فی احكام الدین ، تذكره الفقها، ارشاد الاذهان فی احكام الایمان ، قواعد الاحكام فی معرفه الحلال و الحرام ، مدارك الاحكام ، نهایه الاحكام فی معرفه الاحكام ، المنهاج فی مناسك الحاج ، تسبیل الاذهان الی احكام الایمان ، تسلیك الافهام فی معرفه الاحكام ، تنقیح قواعد الدین ، تذهیب النفس فی معرفه المذاهب الخمس ، المعتمد فی الفقه ، رساله فی واجبات الحج و اركانه و رساله فی واجبات الوضو و الصلوه .
ب - آثار اصولی
النكه البدیعه فی تحریر الذریعه ، غایه الوصول و ایضاح السبل ، مبادی الوصول الی یعلم الاصول ، تهذیب الوصول الی علم الاصول ، نهایه الوصول الی علم الاصول ، نه الوصول الی علم الاصول ، منتهی الوصول الی علمی الكلام و الاصول .
ج - آثار كلامی و اعتقادی
منهاج الیقین ، كشف المراد، انوار الملكوت فی شرح الیاقوت ، نظم البراهین فی اصول الدین ، معارج الفهم ، الابحاث المفیده فی تحصیل العقیده ، كشف الفوائد فی شرح قواعد العقائد، مقصد الواصلین ، تسلیك النفس الی حظیره القدس ، نهج المسترشدین ، مناهج الهدآیه و معارج الدرآیه ، منهاج الكرامه ، نهایه المرام ، نهج الحق و كشف الصدق ، الالفین ، باب حادی عشر، اربعون مساله ، رساله فی خلق الاعمال ، استقصا النظر، الخلاصه ، رساله السعدیه ، رساله واجب الاعتقاد، اثبات الرجعه ، الایمان ، رساله فی جواب سئوالین ، كشف الیقین فی فضائل امیر المومنین علیه السلام ، جواهر المطاب ، التناسب بین الاشعریه و فرق السوفسطائیه المبحاث السنیه و المعارضات النصریه ، مرثیه الحسین علیه السلام .
د - آثار حدیثی
استقصا الاعتبار فی تحقیق معانی الاخبار، مصابیح الانوار، الدرر و المرجان فی الاحادیث الصحاح و الحاسن ، نهج الوضاح فی الاحادیث الصحاح ، جامع الاخبار، شرح الكلمات الخمس لامیرالمومنین علیه السلام ، مختصر شرح نهج البلاغه ، شرح حدیث قدسی .
ه ‍- آثار رجالی
خلاصه الاقوال فی معرفه الرجال ، كشف المقال فی معرفه الرجال ، ایضاح الاشتباه .
و - آثار تفسیری
نهج الایمان فی تفسیر القرآن ، القول الوجیز فی تفسیر الكتاب العزیز و ایضاح مخالفه السنه .
ز - آثار فلسفی و منطقی
القواعد و المقاصد، الاسرار الخفیه ، كاشف الاستار، الدر المكنون ، المقامات ، حل المشكلات ، ایضاح التلبیس ، الجوهر النضید، ایضاح المقاصد، نهج العرفان ، كشف الخفا من كتاب الشفا، مراصد التدقیق و مقاصد التحقیق ، المحاكمات بین شراح الاشارت ، ایضاح المعضلات من شرح الاشارات ، نور المشرق فی علم المنطق ، الاشارات الی معانی الاشارات ، بسط الاشارت ، تحریر الابحاث فی معرفه العلوم الثلاثه ، تحصیل الملخص ، التعلیم التام ، شرح القانون ، شرح حكمه الاشراق ، القواعد الجلیه .
ح - آثار ارزنده در زمینه دعا
الادعیه الفاخره المنقوله عن الائمه الطاهره و منهاج الصلاح فی اختصار المصباح .
ط - آثار ادبی
كشف المكنون من كتاب القانون ، بسط الكافیه ، المقاصد الوافیه بفوائد القانون و الكافیه ، المطالب العلیه ، لب الحمكه ، و اشعار در موضوعات مختلف و قصیده ای بلند درباره دانش و مال .
ی - دیگر آثار
آداب البحث ، جوابات المسائل المهنائیه الاولی ، جوابات المسائل المهنائیه الثانیه ، جواب السوال عن حكمه النسخ ، اجازه نقل حدیث به بنی زهره حلبی ، لاجازه نقل حدیث به قطب الدین رازی در ورامین ، اجازه نقل حدیث به مولا تاج الدین رازی در سلطانیه ، دو جازه نقل حدیث به سید مهنا بن سنان مدنی در حله ، اجازات متعدد به شاگردان و دیگر فقها، وصیتنامه ، الغریه ، مسائل سید علاالدین .
علامه و ابن تیمیه
شیخ تقی الدین سبكی معروف به ((ابن تیمیه )) از دانشمندان متعصب اهل سنت و معاصر با علامه حلی است كه بیشتر شخصیتهای علمی به فساد عقیده وی اعتراف دارند و بلكه می گویند كافر و مرتد است ، تا جایی كه در زمان حیاتش به علت داشتن نظرات انحرافی به زندان افتاده است و دانشمندان شیعه و سنی كتابهای زیادی در زمان وی بود بعد از آن بر رد او نوشته اند.
بعد از اینكه علامه حلی كتاب ((منهاج الكرامه )) را در اثبات امامت نوشت ابن تیمیه به علت عناد و لجاجتی كه با علامه داشت كتابی به نام ((منهاج السنه )) (به خیال خام خویش به عنوان رد بر شیعه و بویژه رد بر كتاب منهاج الكرامه ) نوشت .
وقتی كتاب منهاج السنه به دست علامه رسید این بزرگوار با آن همه تهاجمات و بی ادبیها و توهینهای ابن تیمیه اشعاری نوشت و برایش فرستاد كه ترجمه شعرها چنین است :
- اگر آنچه را سایر مردم می دانستند تو هم می دانستی با دانشمندان دوست می گشتی .
- ولی جهل و نادانی را شیوه خود ساختی و گفتی :
- هر كس بر خلاف هوای نفس تو می رود دانشمند نیست .(430)
ابن حجر عقلانی - دانشمند سنی - چنین اعتراف می كند: ((علامه نامش ‍ مشهور و اخلاقی نیك دارد. وقتی كتاب ابن تیمیه به او رسید گفت : ((لو كان یفهم ما اقول اجبته )) یعنی :
اگر ابن تیمیه آنچه را كه من گفتم می دانست جوابش را می دادم . (431)
فضیلتهای درخشان

انسانهای نمونه دارای یك بعد و ارزش خاص نیستند، بلكه ارزشهای گوناگون را در خود جمع كرده اند. علامهه حلی از شخصیتهایی است كه از هر نظر مصداق انسان كامل است و دارای ابعاد گوناگون و فضیلتهای درخشان . او در تمام دانشها علامه بود و گوی سبقت را از دیگران ربود و ارزشهای ممتازی را كه دیگران داشتند به تنهایی داشت . وی با اندیشه و فكر مواج خویش علاوه بر تحولی كه در فقه ایجاد كرد و در عصر خویش ‍ مسیر اندیشه فقها را متوجه مبانی فقه و معارف اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام نمود در فنون و دانشهای دیگر چون حدیث تحول بنیادی به وجود آورد و دریچه ای به روی محققان در طول تاریخ گشود كه مشعل پر فروغی فرا راه آنان شد.
عارف فرزانه و اسوه ایمان و تقوا علامه حلی با آن همه تلاش فرهنگی و تدریس و نوشتن كتابهای ارزنده ، از یاد خدا و تقرب به درگاه حق غافل نبود و موفقیت در عرصه دانش و خدمات ارزشمند و پر بار را در سایه ارتباط معنوی و تقوای الهی می دانست . او را از زاهدترین و با تقواترین مردم معرفی كرده اند كه سه یا چهار بار نمازهای تمام عمر خویش را قضا نمود. نها به این اكتفا نكرد بلكه سفارش كرد تمام نمازها و روزه هایش را بعد از رحلتش به جا آورند و با اینكه به حج هم مشرف شده بود وصیت كرد از طرف او حج انجام دهند.(432)
علامه حلی پرچم ولایت را بر افراشت و با تمام وجود از ولایت و رهبری صحیح دفاع كرد. این عشق سرشار به خاندان طهارت علهیم السلام با گوشت ، پوست و استخوانش آمیخته بود و آنجا كه در ارتباط با آنان قلم بر صفحه كاغد می گذاشت با اخلاص برخاسته از اعماق جانش چنین می نگاشت : بزرگترین سرچشمه دوستی و محبت اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام اطاعت و پذیرش حكومت و ولایت آنهاست و قیام بر همان شیوه ای كه آنان ترسیم كردند… .
سفارش می كنم كه به محبت و عشق ورزی به فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام . چون آنان شفاعت كنندگان ما هستند در روزی كه مال و فرزندان برای ما سودی نخواهند داشت … از چیزهایی كه خداوند بر ما احسان كرد اینكه در بین ما آل علی علیه السلام را قرار داده است . خداوندا، ما را بر دوستی و محبت آنان محشور كن و از كسانی قرار ده كه حق جدشان پیامبر و نسلش را ادا كرده اند.(433)
علامه به پیروی از مولا و مقتدایش امیرالمومنین علیه السلام نواحی وسیعی را با مال و دست خود آباد كرد و برای استفاده مردم وقف نمود و این یكی از فضیلتهای او بود كه در زندگی كمتر دانشمند و فقیهی به چشم می خورد. یكی از دانشمندان می نویسد: برای وی آبادیهای زیادی بود كه خود نهرهای آب آنها را حفر و با پول و ثروتش زنده كرد. این آبادیها به كسی تعلق نداشت و در زمان حیاتش آنان را وقف كرد.(434)
در خدمت امام زمان علیه السلام

شب جمعه كه فرا می رسید بوی تربت مقدس ابا عبدالله الحسین علیه السلام و عشق زیارت حضرتش ، علامه را بی تاب می كرد و از حله به كربلا می كشاند. از این رو هر هفته روزهای پنجشنبه به زیارت مولا و آقایش ‍ می شتافت . در یكی از هفته ها كه به تنهایی در حال حركت بود شخصی همراه وی به راه افتاد و با یكدیگر مشغول صحبت شدند. در ضمن صحبت برای علامه معلوم شد كه این شخص مرد فاضلی است و تبحر خاصی در علوم دارد. از این نظر مشكلاتی را كه در علوم مختلف برایش پیش آمده بود از آن شخص پرسید و او به همه پاسخ گفت تا اینكه بحث در یك مساله فقهی واقع شد و آن شخص فتوایی داد كه علامه منكر آن شد و گفت : دلیل و حدیثی بر طبق این فتوا نداریم ! آن شخص گفت : شیخ طوسی در كتاب تهذیب ، در فلان صفحه و سطر حدیثی را در این باره ذكر كرده است ! علامه در حیرت شد كه راستی این شخص كیست ! از او پرسید آیا در این زمان كه غیبت كبراست می توان حضرت صاحب الامر (عج ) را دید؟ در این هنگام عصا از دست علامه افتاد و آن شخص خم شد و عصا را از زمین برداشت و در دست علامه گذاشت و فرمود: چگونه صاحب الزمان را نمی توان دید و حال آنكه دست او در دست تو است ! علامه بی اختیار خود را در مقابل پای آن حضرت انداخت و بیهوش شد!
وقتی به هوش آمد كسی را ندید. پس از بازگشت به حله به كتاب تهذیب مراجعه كرد و آن حدیث را در همان صفحه و سطر كه آن حضرت فرموده بود پیدا كرد و به خط خود در حاشیه آن نوشت : این حدیثی است كه حضرت صاحب الامر (عج ) به آن خبر داد و به آن راهنمایی كرد. یكی از دانشمندان می نویسد:
من آن كتاب را دیدم و در حاشیه آن حدیث ، خط علامه حلی را نیز مشاهده كردم . (435)
غروب ستاره حله

پایان زندگی هر كس به مرگ اوست جز مرد حق كه مرگ وی آغاز دفتر است محرم سال 726 ق . برای شیعیان و پیروان راستین اسلام فراموش نشدنی است . عزا و ماتم آنان افزون است . بویژه حله این سرزمین مردان پاك سرشت و عاشقان اهل بیت علیهم السلام شور و ماتم بیشتری دارد.
عجب تقارن و اتفاقی ! پاسدار بزرگ اسلام و فقیه شیعه ، علامه حلی ، ولادتش در ماه پربركت و با فضیلت رمضان واقع شد و زندگی اش با خیر و بركت فراوان گردید و بعد از گذشت 78 سال عمر پر بار، پرواز روحش با عشق و محبتی كه به اهل بیت نبوت و رابطه ناگسستنی با ولایت داشت ، در ماه شهادت به وقوع پیوست وبه روح مطهر سالار شهیدان امام حسین علیه السلام پیوند خورد.
آری ، در 21 محرم این سال مرجع تقلید شیعه ، فقیه و عارف فرزانه ، ستاره پرفروغ آسمان علم و فقاهت ، آیه الله علامه حلی دار فانی را وداع گفت و روح ملكوتی اش به سوی خدا پرواز كرد و به رضوان و لقای معبودش ‍ شتافت . غم و اندوه بر چهره همه سایه افكند. بغض ، گلوها را فشرد و چشمها را از فرط ریزش اشك داغ ، همچون آتش گذاخته سوزاند. از حضور و ازدحام مردم مصیبت زده محشری بپا شد و در فضای آكنده از غم و آه ، پیكر پاك ستاره تابناك شیعی بر دوش هزاران عاشق و شیفتگان راهش از حله به نجف تشییع گردید و در جوار بارگاه ملكوتی مولای متقیان علی علیه السلام در حرم مطهر به خاك سپرده شد.
از ایوان طلای امیرالمومنین علیه السلام دری به رواق علوی گشوده است . پس از ورود به سمت راست ، حجره ای كوچك دارای پنجره فولادی ، مخصوص قبر شریف علامه حلی است . زائرین بارگاه علوی در مقابل این حجره توقفی كرده ، مرقد شریفش را زیارت می كنند و از روح بلندش مدد می جویند

صفحات: 1· · 3

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
  • نظر از: نرجس خاتون(س) شاهین شهر
    1394/04/04 @ 07:41:36 ب.ظ

    نرجس خاتون(س) شاهین شهر [عضو] 

    اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ رَحْمَةَ الْأَيْتَامِ وَ

    إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَ

    إِفْشَاءَ السَّلامِ وَ

    صُحْبَةَ الْكِرَامِ بِطَوْلِكَ

    يَا مَلْجَأَ الْآمِلِينَ

    خداى در اين ماه مهرورزى به ايتام ، و

    خوراندن طعام ، و

    آشكار كردن سلام ، و

    همنشينى با اهل كرامت را نصیبم فرما ، به عطايت

    اى پناهگاه آرزومندان.

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.