چند دقیقه ای با زنان عاشورا

زینب دختر علی بن ابی طالب علیه السلام بپاخاست و گفت :

 

« سپاس خدای را که پروردگار عالمیان است و درود خداوند بر پیامبر و همه ی فرزندانش .

 

خداوند سبحان راست گفت که فرمود:« سزای کسانی که مرتکب کار زشت شدند زشتی است ، آنان که آیات خدا را تکذیب کردند و به آن ها استهزا نمودند » .

 

ای یزید ! تو که زمین و آسمان را از هر طرف بر ما تنگ گرفتی وما را مانند اسیران به گردش درآوردی ، به گمانت که این موجب خواری ما واحترام تو در پیشگاه خداوند است ؟ و این که تو در نزد خداوند آبرو داری ؟ که این چنین باد در بینی انداختی ، و متکبرانه نگاه می کنی ! شاد و خرّمی که پایه های دنیا را به سود خود محکم دیده ، و رشته ی کارها را به هم پیوسته مشاهده نموده ، و حکومت و قدرتی را که از آن ما بود بدون مزاحم به دست آوردی . آرام آرام ّ مگر گفتار خدا را فراموش کرده ای که می فرماید : « گمان نکنند آنان که کافر گشته اند این که ما آن ها را مهلت بدهیم به نفع و خیر آنان است ، بلکه ایشان را مهلت میدهیم تا گناه بیشتر کنند و آنان را عذابی باشد دردناک » .

 

ای فرزند آزادشدگان (به وسیله ی جد ما ) ! این رسم عدالت است که زنان و کنیزان خود را پشت پرده جای داده ای ، ولی دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله اسیر و دست بسته در برابرت ، پرد ه های احترامشان را هتک شده و صورت هایشان نمایان ، دشمنان آنان را شهر به شهر می گردانند و در مقابل دیدگان مردم بیابانی و کوهستانی ، و در چشم انداز هر نزدیک و دور و هر پست وشریف قرار دهند . نه از مردانشان سرپرستی دارند و نه از یارانشان حمایت کننده ای .

 

حضرت ام کلثوم بنت علی علیه السلام

 

زینب صغری کنیه اش ام کلثوم کبری بوده است . ایشان دختر حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام و فاطمه الزهرا سلام الله علیها است . درباره ی ازدواج ایشان با خلیفه ی دوم اختلاف شدیدی است که برخی پنداشته اند خلیفه ی دوم ایشان را به ازدواج خود درآورد ، ولی نظر علمای ما برخلاف این است . آری امر ازدواج ایشان را حضرت مولی علیه السلام به عمویش عباس واگذار نمود و او عقد ازدواج حضرت ام گلثوم را با عون بن جعفرطیار اجرا فرمود.

 

خطبه ی حضرت ام کلثوم در کوفه

   در کوفه حضرت ام کلثوم علیه السلام نیز با مردم سخن گفتند که با اشاره ای از نفس ها در سینه ها حبس شد . پس از حمد و ثنای الهی فرمود : ساکت ، ای اهل کوفه ، مردان شما ما را کشتند و زنانتان ما را به گریه درآوردند . سپس حاکم بین ما و شما خداوند در روز فصل القضا ( که حکم آخر داده می شود ) است .

 

ای اهل کوفه ! رویتان سیاه باد ، چگونه حسین را شهید کردید و خوار داشتید ؟! اشاراتی بلیغ دارند که آیا می دانید چه کرده اید ؟

 

چه دل ها را آتش زده اید ؟ و چه خون ها ریخته اید ؟ و چه مال ها را از بین برده اید ؟ شما بهترین مردان از نسل پیامبر را کشته اید . و عطوفت از دل های شما رفته است . و آگاه باشید که حزب خداوند رستگاران اند و حزب شیطان خود ضرر و زیان کرده اند !

 

پس از آن بود که اضطراب عجیبی در بین مردم افتاد ، زنان مو می کندند و به صورت می زدند . راوی گوید تا به حال از مردمگریه ای چون آن روز ندیده بودم .

 

حضرت فاطمه صغری دختر امام حسین علیه السلام

 

   حضرت فاطمه صغري دختر امام حسین (ع) همسر حسن بن الحسن (ع) نیز در کوفه خطبهاي ایراد کرد و در آن، ضمن سپاس خدابه شماره ریگها و سنگها به گرانی از عرش تا خاك و مدح پیامبر اکرم (ص) مردم را خطاب کرد و فرمود: بارالها به تو پناهمیبرم که بر تو دروغی ببندم، یا سخنی بگویم بر خلاف آنچه فرو فرستادهاي، درباره پیمانهایی که براي وصی پیامبر علی بنابیطالب (ع) گرفتهاي، همان علی که حقش را ربودند و بیگناهش کشتند، چنانچه دیروز فرزندش را در خانهاي از خانههاي خداکشتند و جمعیکه به زبان، اظهار مسلمانی میکردند حاضر بودند، اي خاك بر سرشان! که از فرزندعلی (ع) نه در زندگیاشستمی بازداشتند و نه به هنگام مرگ یارياش نمودند… در حالی که حسین سرشتی داشت، پسندیده و طینتی داشت، پاك، فضایل اخلاقیاش معروف همه بود و عقاید نیکاندیش او مشهور جهان……

 

حضرت رباب مادر سکینه و علی اصغر

 رباب دخترِ سوم مردي مسیحی بود که در زمان خلیفه دوم، اسلام آورده بود. او به همسري امام حسین (ع) در آمده بود، ظاهراً تنهاهمسر امام حسین بود که با کاروان حسینی به کربلا آمد و از نزدیک شاهد آن مناظر دلخراش و تکان دهنده بود. رباب مادر دل سوخته علیاصغر و سکینه است. او از نزدیک شاهد پرپر شدن شش ماهاش بود که قوم دغا حنجرش روي دست پدر پاره پاره گردند. فرزندش علی اصغر نشان بارز مظلومیت امام حسین (ع) است. او نیز به سهم خود در مقابل تبلیغات شوم و مسموم کننده دستگاه حکومت غاصب ایستاد و اجازه نداد تا با تحریف کربلا خون پاکان روزگارش را به هدر دهند.او در مجلس ابن زیاد سرچنان با این مرثیه خوانی «… پاك حسین را به دامن گذارد و گفت: واحسینا فلانسیت حسیناً…؛ واي حسینم! هرگز فراموشت نمیکنم خود، آهی از دل داغدیدهاش بر کشید که احساسات پاکش حاضران مجلس را متأثر کرد………

 

حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام

 

سکینه، از مادري به نام رباب زاده شد و همسرش قاسم بن الحسن، در کربلا شهید شد. وي که در کربلا ماجرا را از نزدیک دیده بود. از واقعهنگاران کربلا محسوب میشود. به نقل فاضل دربندي در کتاب اسرارالشهادة سکینه (س) میگوید:شب عاشورا ازپشت خیمه شنیدم پدرم و اصحابش میگویند، سکوت کردم و دیگر زنان را خبر نکردم. آهسته آهسته جلو رفتم، دیدم پدرم نشسته و اصحاب دورش حلقه زدهاند، پدرم می فرمود: شما خیال میکردید این جماعت با من بیعت میکنند، اما میبینید که شیطان برآنها مسلط شده، جز کشتن من و همراهان و اسارت اهل بیتچیز دیگري نمیخواهند. حرف پدرم تمام نشده بود، ده، بیست نفررفتند و حدود هفتاد،هشتاد نفر باقی ماندند… امکلثوم متوجه من شد، از من پرسید: چه خبر است؟ قصه رابرایش تعریف کردم، اوسکینه درسال 117 هجري در مدینه رحلت نمود. «… وامحمدا واعلیا واحسینا » : طاقت نیاورد فریاد کشید.

منابع :

1. کتاب زنان در نهضت عاشورا از ملیحه خادری (مرکز تحقیقات رایانه ای قائمیه اصفهان )

2. کتاب سحاب رحمت از عباس اسماعیلی یزدی (انتشارات مسجدمقدس جمکران )

3. کتاب یاران رشید حسین بن علی علیه السلام ازدکتر مرتضی آقاتهرانی (انتشارات باقیات )

 


 

صفحات: · 2

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.