صلوات

«آل محمد» را به هنگام صلوات بر «محمد» بايد افزود در غير اين صورت صلوات، ابتر و ناتمام خواهد بود. پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند: بر من درود ناقص نفرستيد. گفتند: اى رسول خدا! درود ناقص چيست؟ حضرت فرمودند: اين که بگوييد: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ.

بلکه بگوييد: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ.

پيامبر صلى الله عليه و آله، گوهر گران‏قدر در عالم آفرينش است و اگر به لطف الهى در دسترس انسان‌ها قرار گرفته، نبايد ارزانش بشمارند و ارج و مقام او را در پيشگاه پروردگار و نزد فرشتگان فراموش کنند. او انسانى است که از ميان انسان‏ها برخاسته، ولى نه يک انسان عادى، بلکه انسانى که يک جهان در وجودش خلاصه شده است.(2)

ابوحمزه ثمالى از يکى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله به نام “کعب ابن عجوه” چنين نقل مى‏کند:

هنگامى که آيه 56 سوره احزاب نازل شد، عرض کرديم “يا رسول الله! سلام بر تو را مى‏دانيم، ولى صلوات بر تو چگونه است؟” فرمود، بگوييد:

«خدايا! صلوات و برکات خود را بر محمد و آل محمد قرار بده همچنان که بر ابراهيم و آل ابراهيم(ع) قرار دادى. همانا تو ستوده و بخشنده‏اى و بر محمد صلى الله عليه و آله و آل محمد عليهم السلام برکت ببخش چنان که بر ابراهيم‏ عليه السلام و آل ابراهيم بخشيدى که تو ستوده و بزرگوارى.» (3)

رسول خدا فرمودند: «اِنَّ اولىَ النّاسَ بى‏ يَوْمَ القيامةِ أَکْثَرُهُمْ عَلىَّ صَلاةً»؛ سزاوارترين مردم در روز قيامت به من آن کسى است که بيشتر بر من درود فرستد.»


کيفيت صلوات‏


درباره کيفيت صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله، در روايات بى‏شمارى که از طرق اهل سنت و اهل‏بيت ‏عليهم‌السلام رسيده، صريحاً آمده است که «آل محمد» را به هنگام صلوات بر «محمد» بايد افزود در غير اين صورت صلوات ابتر و ناتمام خواهد بود. پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمودند: بر من درود ناقص نفرستيد. گفتند: اى رسول خدا! درود ناقص چيست؟ حضرت فرمودند: اين که بگوييد: اللّهُمَّ صَلّ على محمّدٍ.

بلکه بگوييد: اللّهُمَّ صَلَّ على محمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ.(4)

امام صادق ‏عليه السلام نقل مى‏کند که روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله از اميرالمؤمنين ‏عليه‎السلام پرسيدند: آيا نمى‏خواهى مژده‏اى به تو بدهم؟ آن حضرت جواب داد: چرا، پدر و مادرم فداى تو که هميشه مژده ‏دهنده به همه خيرها هستى. پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله فرمود: چند لحظه پيش جبرئيل ‏عليه السلام چيز عجيبى به من گفت: اميرالمؤمنين‏ عليه السلام پرسيد: چه گفت: اى رسول خدا!،

پيامبر صلى الله عليه و آله جواب دادند: جبرئيل ‏عليه‌السلام به من گفت: اگر شخصى بر من صلوات بفرستد و پس از آن بر اهل‌بيت من نيز صلوات فرستد، درهاى آسمان براى او گشوده شده و فرشتگان هفتاد صلوات براى او مى‏فرستند و اين عمل باعث ريختن گناهان مى‏شود. آنگاه همانگونه که برگ از درخت مى‏ريزد، گناهان نيز از او مى‏ريزند و خداوند متعال مى‏فرمايد: خواسته تو را اجابت نمودم و کامروا و سعادتمند هستى. آنگاه خطاب به فرشتگان مى‏فرمايد: فرشتگانم! شما هفتاد صلوات بر او مى‏فرستيد و من هفتصد صلوات. پيامبر اضافه کرد: اما هنگامى که بر من صلوات مى‏فرستد، پس از آن بر اهل‏بيتم صلوات نفرستد، بين آن صلوات و آسمان، هفتاد حجاب است

و خداى بزرگ مى‏فرمايد:

خواسته تو را نپذيرفتم و سعادتمند و کامروا نگشتى. فرشتگانم! دعاى او را بالا نبريد مگر زمانى که عترت پيامبر صلى الله عليه و آله را به صلوات بر پيامبر ملحق سازد و همچنان اين دعا بالا نمى‏رود تا زمانى که عترت من در صلوات به من ملحق شوند.(5)

همچنين در روايات سخت تأکيد شده است که در هر روز جمعه بر محمد و اهل‏بيت او هزار مرتبه صلوات بفرستيد و در روزهاى ديگر صد مرتبه و نيز امام محمد باقر عليه السلام فرمود: هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من محبوب‏تر از صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام نيست.

«اِنَّ اللهَ وَ ملائکَتَهُ يُصَلُّونَ على النّبىَّ يا ايّها الّذين آمنُوا صَلُّوا عَلَيْهِ وَ سَلَّمُوا تسليماً» (1)؛ خدا و فرشتگان بر پيامبر درود مى‏فرستند؛ اى کسانى که ايمان آورده‏ايد، بر او درود فرستيد و سلام گوييد و کاملاً تسليم (فرمان او) باشيد.»

زمان و مکان صلوات‏


صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله محدوديت زمانى و مکانى ندارد اما در احاديث و روايات تأکيد شده است که مناسب‏ترين زمان براى درود و صلوات بر پيامبر صلى الله عليه و آله روز جمعه و شب جمعه است. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند:

«اذا کانَ يَوْمُ الجُمُعَةِ وَ لَيْلَةُ الجُمُعَةِ فَاَکْثِروُا الصَّلاةَ عَلىَّ»(6)؛ چون روز جمعه و شب جمعه شود، بسيار بر من صلوات و درود بفرستيد.

همچنين در روايات سخت تأکيد شده است که در هر روز جمعه بر محمد و اهل‏بيت او هزار مرتبه صلوات بفرستيد و در روزهاى ديگر صد مرتبه(7) و نيز امام محمد باقر عليه السلام فرمود:

«ما مِنْ شَى‏ءٍ يُعْبَدُ اللهُ بِهِ يَوْمَ الجُمُعَةِ اَحَبُّ اِلىَّ مِنَ الصّلاةِ عَلى‏ مُحمّدٍ وَ آلِ محمّدٍ»(8)؛

هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من محبوب‏تر از صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام نيست.

همچنين در احاديث و روايات تأکيد شده است که در تمام مکان‏ها (جز موارد محدود) زبان مى‏تواند به ذکر صلوات مشغول باشد. باز پيامبر صلى الله عليه و آله در اين زمينه فرموده‏اند:

«حيثُما کُنْتُمْ فَصَلُّوا عَلىَّ فَاِنَّ صلاتَکُمْ تَبْلُغُنى»(9)؛ هر کجا باشيد بر من صلوات بفرستيد؛ زيرا صلوات شما در هر مکانى به من مى‏رسد.

همچنين در روايات سخت تأکيد شده است که در هر روز جمعه بر محمد و اهل‏بيت او هزار مرتبه صلوات بفرستيد و در روزهاى ديگر صد مرتبه و نيز امام محمد باقر عليه السلام فرمود: هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من محبوب‏تر از صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام نيست.
 

مهم‏ترين زمان‏ها و مکان‌هايى که به فرستادن صلوات در آنها تأکيده شده به شرح زير است:


1. در هر مکانى که نام پيامبر صلى الله عليه و آله ذکر شود.

2. در ابتداى هر کلامى که داراى قدر و ارزش است؛ مثل خطبه‏ها، سخنرانى‏ها و … که بهتر است با صلوات آغاز شود.

3. در ابتدا و انتهاى وضو.

4. هنگام ورود يا عبور از کنار مسجد.

5. در تعقيب نمازها، مخصوصاً نمازهاى صبح و مغرب.

6. قبل و بعد از دعا.

7. در خطبه‏هاى نماز جمعه، عيدين و روز عيد غدير.

8. در هر شبانه‏روز.

9. در ماه مبارک رجب، مخصوصاً روز عيد مبعث.

10. در ماه‏هاى شعبان و رمضان.

11. هنگام بوييدن گل و ريحان.

12. بعد از عطسه کردن خود يا ديگرى.

13. هنگام ذکر و به يادآوردن نام خداوند.

14. هنگام اراده سفر.

15. هنگام سوارشدن بر مرکب.

16. هنگام طى مسيرى که به صورت سرازيرى است.

17. بعد از گفتن «اللّهم لبيک» در احرام حج.

18. هنگام داخل ‏شدن در مسجدالحرام.

19. هنگام استلام حجر اسماعيل.

20. هنگام انجام طواف و سعى بين صفا و مروه.

21. هنگام وداع در ميان رکن و باب در روز عرفه.

22. هنگام وقوف در مشعر.

23. هنگام ذکر و به يادآوردن نام خداوند متعال.

24. هنگام ذبح قربانى و بريدن سر حيوانات.

25. هنگام طى مسافت راه مدينه.

26. هنگام مشاهده مدينه منوّره و حرم رسول خدا صلى الله عليه و آله.

27. هنگام توجه به قبر مقدس رسول خدا در بين قبر و منبر.

28. در ابتداى درس حديث.

29. در ابتداى موعظه، هدايت و راهنمايى ديگران.

30. هنگام برخاستن از مجلس.

31. هنگام مصافحه با برادر مسلمان.

هيچ عبادتى در روز جمعه نزد من محبوب‏تر از صلوات بر محمد و آل محمد عليهم السلام نيست.
 

پينوشت‌ها:

1- احزاب، 56.
2- تفسير نمونه، ج‏17، ص ‏418.
3- آثار الصادقين، آية ‏الله احسان‏بخش، ج‏11، ص‏210.
4- نقل روايت از مرحوم فيض‏الإسلام در ترجمه صحيفه سجاديه.
5- ثواب الاعمال، شيخ صدوق، ص‏377.
6- آثارالصادقين، ج‏11، ص‏211.
7- اصول کافى، کلينى، ج‏3، ص‏416.
8- همان، ص‏213.
9- کنزالعمال، ج‏1، ص ‏489.

منبع : سایت شبکه جهانی ولایت




صفحات: · 2

  • نظر از: رحیمی
    1393/10/30 @ 09:40:24 ب.ظ

    رحیمی [عضو] 

    با سلام

    متن زير خاطره اي از سفر به سرزمين وحي و ديار فرشتگان است. با خواندن آن لحظاتی از عمرمان را با یاد پیامبر رحمت صلی الله علیه و آله متبرک کنیم.

    اینجا….
    به اینجا که می رسی،در میان امواج متلاطم و حیرت آور عاشقی گم می شوی..
    به اینجا که می رسی ،صدای سایش بال فرشتگان را می شنوی..
    اینجا از دغدغه های مادی دنیا و کینه های خاکستری آن هیچ خبری نیست..
    اینجا اشک غم با شوق و احساس در هم آمیخته شده…
    راستی اینجا چقدر نفس کشیدن غنیمت دارد…
    اینجا چقدر حسرت داری که ساعتها ناگفته های دلت را برای محبوبت با زبان اشک بیان کنی و هیچ کس با اشاره به تو نگوید:ایرانی!بلند شو…
    اینجا روبروی بقیع،فقط کوچه های بنی هاشم و مظلومیت حسن را نمی بینی بلکه سنگینی غربت بهانه آفرینش گلویت را سخت می فشرد…
    اینجا صدای شکستن دلها بسیار می آید..
    اینجا صدای امن یجیب و ناله های أستغفر الله وتُب علینا بسیار می آید..
    اینجا کنار غربت بقیع،ناله های یا حسین و یا زینب بسیار می آید..
    اینجا تنها نشستن و با چشم غلطیده در اشک نگاه کردن و هق هق گریه،عجب طعم خوشی دارد..
    اینجا آوارگی و شیدایی با پای برهنه بر زمین گرم و مقدسی که رحمه للعالمین بر آن قدم گذاشته،چه لذتی دارد..
    اینجا ناله های زهرا و درد دل های علی وجودت را ذوب می کند…
    اینجا آتش گرفتن درب خانه علی را می بینی.اما نه!…احساس سوختن به تماشا نمی رسد..آتش بگیر..
    اینجا هیچ چیز به اندازه اشک،انسان را به خدا نمی رساند..
    راستی که اینجا چه بهانه عزیزی برای عاشقی داری..
    اینجا نمی دانی به کدامین بارقه نور خیره شوی! این سرگردانی آزارت میدهد..
    اینجا حس کودک یتیمی را داری! اشکهای خسته از غربت شیعه را با گوشه لباست پاک میکنی ولی هرچه می گریی آرام نمی شوی!
    اینجا غربت مدینه،درد سنگینی را بر دلت وارد می کند که اشکهای بی امان آن را تسکین نمیدهد..
    آری! اینجا مدینه با هوایی بارانی از ابرهای غم و اندوه و غربت است.
    مدینه!..کاش دیدن تو تمام شادی هایم را از یادم نمی برد!
    احساس می کنم که قلب تو در تاب و تب این غم گران،در هوای غبار آلود سینه ات،می خواهد از تپش بایستد.
    می خواهم بگویم اینجا…
    اینجا حضور صاحب الزمان را می شود احساس کرد..
    به اینجا که می رسی غمگینانه پاهای خویش را برهنه می کنی تا اندکی از نیروی ملکوتی رسول الله را از این سنگ فرش های متبرک به خویشتن جذب کنی،آرام و متین در حریم پیامبر خدا قدم بر می داری و مرتب رب ادخلنی می خوانی و اشک می ریزی تا خود را روبروی باب جبرئیل برسانی و چون به اینجا میرسی و چشمت به نگین سبز خاتم آفرینش ،متبرک می شود،زمزمه های عارفانه ات در میان هق هق گریه ها و تکان تکان شانه هایت اندک اندک گم می شود.آخر اینجا اوج تمام غربت هاست….
    به اینجا که رسیده ای،دنیا برای تو تمام شده است..
    اینجا مدینه است!غمناک ترین شهر تاریخ…
    رقیه رحیمی طلبه سطح سه

  • نظر از: حيدري
    1393/10/29 @ 06:51:00 ب.ظ

    حيدري [عضو] 

    40معجزه از پیامبر صلوات الله علیه
    1–پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم پس از درخواست قريش، شقّ‏ القمر كرد؛

    2- هشتاد نفر را با مقدار كمى جو سير كرد كه عناق یكى از آنها است،

    3-در جايى ديگر هشتاد نفر را با نان اندكى كه در دست اَنَس بود سير كرد.

    4-در جايى ديگر تمام سپاهيان با خوردن مقدار كمى خرما كه دختر بشير به پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم داده بود سير گشتند و از خرما نيز چيزى باقى ماند.

    5-يك بار ديگر، آب از ميان انگشتانش جوشيد و همه را سيراب كرد. و از ظرفى كه دهانه آن بسيار تنگ بود وضو گرفت.

    6-يك بار آب وضويش را در چشمه تبوك و بار ديگر در چشمه حديبيه ريخت و آب از آن دو فوران كرد و هزاران نفر از آن سيراب گشتند در حالى كه پيش‏تر آب نداشتند.

    7-يك بار مشتى خاك به سوى مشركان ريخت و چشمان آنان كور شد و خدا در اين باره اين آيه را نازل كرد: «وَما رَمَيْتَ اِذْ رَمَيْتَ وَلكِنَّ اللَّهَ رَمى» « هنگامى كه ريگ به سوى آنان افكندى، تو نيفكندى بلكه خدا افكند»
    8-معجزه ديگر او اين بود كه وقتى كه براى او منبرى ساختند، تنه درخت خرمايى كه پيش‏تر بر آن مى‏ نشست و خطبه می گفت از دورىِ رسول خداصلى الله وعليه وآله وسلم ناله زد به طورى كه ناله او را همه ياران شنيدند، پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم به آن تنه نخل دستى زد و تنه ساكت شد.
    9-هنگامى كه از يهود درخواست كرد كه مرگ را آرزو كنند، به آنها خبر داد كه هيچ‏گاه آرزوى مرگ نخواهند كرد.
    10-پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم از غيب خبر داد و فرمود: “عمّار را گروه طغيان‏گر خواهند كشت” و “حسن‏ عليه‏السلام با صلحش كار دو گروه از مسلمانان را اصلاح خواهد كرد".
    11-همچنين از مردى خبر داد كه در راه خدا می جنگد ولى سرنوشتش جهنم است و سرانجام خودكشى می كند، او سراقة بن جعشم بود، روزى پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم را تعقيب كرد ناگاه پاى اسب سراقه در زمين فرو رفت و دود او را احاطه كرد، او از پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم كمك خواست و پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم براى او دعا كرد و نجات يافت. پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم او را هشدار داد كه روزى كسرى او را خواهد گرفت و دستبند به او خواهند زد؛ چنين نيز شد.
    12-پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم در همان شبى كه اسود عنسى -كه در يمن بود- كشته شد، از مرگش خبر داد و قاتلش را معرفى كرد.
    13-بر صد مرد قريشى كه منتظر او بودند خاك پاشيد و ديگر او را نديدند.
    14-شترى با تذلّل به حضرت شكايت برد.
    15-دو درخت را نزد خود فرا خواند و آنها نزد او آمدند، سپس به آنها دستور داد كه جدا شوند و جدا شدند.
    16-مسيحيان را براى مباهله فرا خواند و به آنها خبر داد كه اگر مباهله كنند هلاك مى‏ گردند، و آنان نيز از مباهله امتناع ورزيدند.
    17-عامر بن طفيل و اربد بن قيس كه دو جنگ‏جوى عرب بودند براى كشتنش نزد وى آمدند ولى بين او و آنها فاصله شد و پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم آنها را نفرين كرد و عامر به سبب غده ‏اى هلاك شد و اربد با صاعقه نابود گرديد.
    18-روزى از مرگ اُبىّ بن خلف خبر داد و شخصى اُبى را با زخمى كوچك به قتل رساند.
    19-روزى به او سم خوراندند و همه كسانى كه از آن خوردند مردند، ولى او بعد از اين حادثه چهار سال زنده ماند در حالى كه هنگام خوردن، آن گوشت سمى با وى سخن گفت.
    20-در جنگ بدر، نام قهرمانان قريش را كه كشته مى‏ شوند نام برد، و پس از جنگ بر اجساد يك‏ يك آنها ايستاد.
    21-خبر داد كه گروهى از امّتش در نزديكىِ دريا مى‏ جنگند، و اينچنين نيز شد.
    22-مشارق و مغارب زمين برايش آشكار بود و از آن خبر مى‏ داد كه در امّت اسلام حاكمى بر مشرق و مغرب زمين حكومت خواهد كرد، و چنين نيز شد؛ و اين حاكم كه از مشرق زمين يعنى بلاد ترك تا مغرب زمين يعنى درياى اندلس و شهرهاى بربر را فتح مى‏ کند نمى‏ تواند سرزمين‏هاى جنوب و شمال خويش را فتح نمايد.
    23-به دخترش فاطمه‏ عليهاالسلام خبر داد كه او اولين كسى است كه پس از رحلتش به او ملحق مى ‏شود، و چنين نيز شد.
    24-همچنين خبر داده بود كه آن همسرش كه از بقيه بيشتر صدقه بدهد زودتر از ديگر همسرانش پس از رحلتش به او خواهد پيوست، و چنين شد زيرا كه زينب بنت جحش كه از ديگران بيشتر صدقه مى ‏داد زودتر به او پيوست.
    25-پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم به گوسفندى كه بى ‏شير بود دست كشيد و گوسفند پرشير شد، و اين سبب اسلام آوردن ابن‏ مسعود شد. او اين كار را بار ديگر در خيمه امّ‏ معبد خزاعيه انجام داد.
    26-روزى چشم يكى از اصحاب درآمد و به زمين افتاد. پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم با دست خويش آن چشم را در جاى خود قرار داد و بهتر و سالم‏تر از چشم ديگر شد.
    27-آب دهان خويش را در روز جنگ خيبر به چشمان دردناك على‏ عليه‏ السلام ماليد و در همان لحظه چشمانش سالم شد و او را پرچم‏دار سپاه كرد.
    28-ياران پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم صداى تسبيح گفتن غذايى را كه در برابر پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم بود مى‏ شنيدند.
    29-لب‏هاى يكى از ياران پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم به شدت درد مى ‏كرد، پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم دست بر آن كشيد و بى ‏درنگ شفا يافت.
    30-روزى غذاى سپاهيانش بسيار كم شد، او باقيمانده غذاى موجود را جمع كرد و براى بركت‏ دار شدن آن دعا فرمود، سپس تمام ياران از آن غذا خوردند.
    31-حكم بن عاص براى تمسخر پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم، لنگ‏ لنگان قدم برمى‏ داشت. پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم رو به او كرد و فرمود: همين‏گونه بمان. او تا آخر عمر لنگ‏ لنگان قدم برمى‏ داشت.
    32-پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم دست بر دست طلحه كه در جنگ اُحد آسيب ديد كشيد، و همان وقت دستش شفا يافت.
    33-همچنين پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم حضرت على‏ عليه‏ السلام را باخبر ساخت كه در ماه مبارك رمضان به شهادت مى ‏رسد و محاسنش با خون سرش رنگين مى‏گردد.
    34-او خبر از شهادت امام حسن‏ عليه‏ السلام و امام حسين‏ عليه‏ السلام داد و فرمود: حسن‏ عليه‏ا لسلام با سم، شهيد مى‏ شود؛ و حسين‏ عليه‏ السلام در كربلا شهيد مى‏ گردد در حالى كه تنها و بى ‏ياور خواهد ماند.
    35-همچنين خبر داد كه امام رضاعليه ‏السلام -كه پاره تن او است- در طوس مدفون مى‏ گردد.
    36-خبر داده بود كه امامان بعد از او دوازده نفر هستند، و نام همه را با اسم بيان كرد، و خبر داد كه اميرالمؤمنين‏ عليه‏ السلام بعد از او با ناكثين و قاسطين و مارقين خواهد جنگيد.
    37-خبر داده بود كه يكى از همسرانش ظالمانه به جنگ اميرالمؤمنين‏ عليه‏ السلام خواهد رفت و سگ‏هاى حوأب بر او پارس خواهند كرد.
    38-خبر داده بود كه فتنه‏ ها پس از او زياد خواهد شد، و ابوذر تنها و بى‏ كس خواهد مرد، و غذاى آخرين روزِ عمّار از دنيا مقدارى شير خواهد بود.
    39-از معجزات پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم اين است كه خورشيد مطيع او بود و روزى به دستور او از غروب كردن باز ماند و يك بار نيز از طلوع كردن براى مدتى باز ماند.
    40-همچنين روزى به درختى دستور داد كه از جايش حركت كند، درخت نيز از جايش حركت كرد و نزد پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم آمد و به او سلام كرد، سپس به جاى خويش برگشت، كه اين خبر در نهج‏ البلاغه نيز آمده است.
    گفته ‏اند: هركه در اين معجزات شك نمايد و گمان كند كه نقل اين معجزات به حد تواتر نرسيده است و متواتر، فقط قرآن است، اين شخص مانند كسى است كه در شجاعت على‏ عليه‏ السلام يا كرم حاتم طايى شك كرده، ولى با اين حال نمى‏ تواند در تواتر قرآن كريم كه معجزه بزرگ پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم است شك كند كه پيامبرصلى الله وعليه وآله وسلم با آن با تمام خلق و فصيحان عرب كه هزاران نفر هستند به تحدّى برخاست و قرآن فصيحان و سخنوران عرب را به مبارزه دعوت مى‏ كند و از آنان مى‏ خواهد كلامى مانند قرآن بياورند يا حدّاقل ده سوره مثل قرآن يا يك سوره مثل آن بياورند، سپس قرآن مى ‏فرمايد: ” لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الاِنْسُ وَالجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا القُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِيراً” “اگر انس و جن گرد آيند تا مانند اين قرآن را بياورند مانند آن را نخواهند آورند هرچند برخى از آنها پشتيبان برخى ديگر باشند".
    و خدا اين سخن را فرمود تا آنان را عاجز سازد. آنان نيز به عجز خويش اقرار كردند و از مبارزه با قرآن دست كشيدند و خود را در معرض مرگ و زنان و كودكان خويش را در معرض اسارت قرار دادند و نتوانستند با قرآن معارضه كنند و از ارزش آن بكاهند. سپس اين تحدّى به شرق و غرب عالم و تمام عصرها و دوران‏ها رسيد ولى كسى پيدا نشد كه با قرآن معارضه كند.


    الحاقیات:
    • 1312-_-1.jpg -   ضمیمه یافت نشد!

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.