مقدمه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

برای سلامتی امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) و تعجیل در ظهور ایشان صلواتی تقدیم کنید .

ل

 

خبر

 

 از سوی دفتر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظلّه) اعلام شد:

بيانيه معظّم له درباره اهانت به ساحت قدس پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله)

                     

حقيقت اين است كه سياستمداران غربى عقل سياسى ندارند و الا به اين سادگى خود را به سبب جنايت گروه كوچكى با جهان اسلام درگير نمى‌كردند و به جاى فكر منطقى به ماجراجويى نمى‌پرداختند

امروز تمام جهان اسلام از اهانت غربى‌ها به پيامبر عظيم‌الشأن اسلام خشمگين‌اند و موج نفرت و انزجار از اهانت مجله فرانسوى كه دولتمردان غربى از آن حمايت كرده‌اند همه جا را فرا گرفته است.

جريان چنين بود كه گروهى از تكفيرى‌هاى دست‌پرورده غرب به فرانسه رفتند و دست به جنايتى زدند كه همه ما آن را شديداً محكوم مى‌كنيم. ترور در هر لباسى و براى هر گروهى محكوم است ولى رجال سياسى غرب به جاى اينكه سرچشمه را بخشكانند و اجازه ندهند به گروه كوچك تكفيرى كمك شود تا به زودى نابود شوند ورق را برگرداندند و دست به ماجراجويى زدند، مسأله تبديل به مقابله با جهان اسلام شد و به پيامبر گرامى مسلمين اهانت كردند و هر روز بر لجاجت خود افزودند و نسخه بيشترى از اين روزنامه توهين‌كننده را چاپ كردند و منتشر ساختند و نام آن را حمايت از آزادى بيان گذاشتند.

در حالى كه مى‌دانيم كمترين نشان انسانيت اين است كه به ديگران آزار نرسانيم و نيز مى‌دانيم اهانت به پيامبر اسلام (صلى الله عليه و آله وسلم) خنجرى است كه به قلب مسلمين فرو مى‌رود، آيا فرو كردن خنجر به قلب مسلمين جهان مفهوم آزادى بيان است؟! اگر كسى كمترين احساس انسانى داشته باشد به خود اجازه چنين كارى را مى‌دهد؟!

حتى هنگامى كه پاپ اعظم شجاعانه از اين كار نهى مى‌كند حرف او را كنار گذاشته و مى‌گويند ما به توهين خود ادامه مى‌دهيم.

حقيقت اين است كه سياستمداران غربى عقل سياسى ندارند و الا به اين سادگى خود را به سبب جنايت گروه كوچكى با جهان اسلام درگير نمى‌كردند و به جاى فكر منطقى به ماجراجويى نمى‌پرداختند.

اين دولتمردان فرزندان همان كسانى هستند كه با ماجراجويى جنگ جهانى اوّل و دوم را به راه انداختند، كشورهاى خود را ويران و ده‌ها ميليون كشته و ده‌ها ميليون مجروح و معلول به جاى گذاشتند.

خوب است كمى فكر كنند، معنى صحيح آزادى بيان را بفهمند و دست از ماجراجويى بكشند و از مسلمانان جهان عذرخواهى كنند و جهان را به بى‌ثباتى و ناآرامى نكشانند.

والسلام على من اتبع الهدى

منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی

حدیث

حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند : همچنان که سرکه عسل را فاسد می کند ، غضب نیز ایمان را تباه می کند . منبع : اصول کافی ، ج 2 ، ص 302.

کوتاه اما خواندنی

 

آموخته ام که خداعشق است

وعشق تنهاخداست.

آموخته ام که وقتی ناامید میشوم،

خداباتمام عظمتش عاشقانه انتظارمی کشد

تادوباره به رحمتش امیدوارشوم.


اموخته ام اگرتاکنون به آنچه خواسته ام نرسیدم،

خدابرایم بهترینش رادر نظرگرفته.


کوتاه اما خواندنی

 

                 میتوانم دنیا را یک دستی فتح کنم،

 

                 به شرطی که

           دست دیگرم در دست خــــــــــدا باشد . . .!

آشنایی با علماء

   آیت الله  ناصرمکارم شیرازی 

زندگینامه :

نبوغ و استعداد

حضرت آیة الله العظمی مكارم شیرازی در سال 1305 هجری شمسی در شهر شیراز در میان یك خانواده مذهبی كه به فضائل نفسانی و مكارم اخلاقی معروفند دیده به جهان گشود.  

جدّ اعلای ایشان »حاج محمّدباقر« كه از تجّار شیراز به شمار می رفت، در «سرای نو» شیراز به تجارت اشتغال داشت، لباسی شبیه لباس روحانیت می پوشید و پیوسته در مسجد «مولای» شیراز به جماعت حاضر می شد و مورد تكریم و احترام و اطمینان بود. جدّ ایشان مرحوم »حاج محمّد كریم« فرزند حاج محمّدباقر كه او نیز عمّامه ای بر سر داشت و در بازار در اثنای كار، كلاه پوستینی بر سر می گذاشت، در «سرای گمرك» شیراز و سپس در» بازار وكیل» به تجارت مشغول بود، همواره در مسجد «مولای» شیراز در نماز جماعت شركت می كرد و از مرتبطین و نزدیكان مرحوم آیة اللّه العظمی حاج شیخ محمدجعفر محلاتی رحمه الله پدر مرحوم آیة اللّه العظمی حاج شیخ بهاءالدین محلاتی و مرحوم آیة اللّه حاج سید محمد جعفر طاهری رحمه الله به حساب می آمد.

پدرشان حاج علی محمد او نیز از تجار معروف شیراز بود استاد در مورد پدرشان چنین می فرمایند:

»پدرم علاقه زیادی به آیات قرآن داشت در دورانی كه در مدارس ابتدایی تحصیل می كردم، گاهی شب ها مرا به اطاق خودش فرامی خواند و به من می گفت: ناصر! كتاب آیات منتخبه و ترجمه آن را برای من بخوان(این كتاب مجموعه آیاتی بود كه توسّط بعضی از دانشمندان، انتخاب شده و در زمان رضاخان در مدارس به عنوان تعلیمات دینی تدریس می شد) من آیات و ترجمه آن را برای او می خواندم و او لذّت می برد«.

نبوغ استاد از اوایل كودكی امری مشهود بود و در هر مرحله از مراحل عمرش آشكارتر می گشت.

دورترین خاطره

روایتی كه خود استاد از دوران كودكیش دارد چنین است:

»دورترین خاطره ای كه از دوران طفولیت به نظر دارم مربوط به زمانی است كه بیماری مختصری داشتم و در گهواره خوابیده بودم، حادثه از این قرار بود كه فصل تابستان بود

صفحات: 1· 2